تبادل لینک
هوشمند برای
تبادل لینک
ابتدا ما را با
عنوان با ولایت
تا شهادت
و آدرس
ourleader.LXB.ir لینک نمایید
سپس مشخصات
لینک خود را در
زیر نوشته . در
صورت وجود لینک
ما در سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
+ نویسنده محمدجواد مهدی زاده در سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:,
|
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
وقتى كه سوره كوثر به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد، على بن ابيطالب (عليه السلام ) به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: اى رسول خدا كوثر چيست ؟ حضرت فرمود: نهرى است كه خداوند به من كرامت نموده است ، على (عليه السلام ) عرض كرد: اين نهر گرانقدر است ، پس آنرا براى ما توصيف كن اى رسول خدا. حضرت فرمود: آرى اى على ، كوثر نهرى است كه از زير عرش خدا- عزوجل -جارى است ، آبش از شير سفيدتر، و از عسل شيرين تر، و از كره نرم تر است ، سنگريزه هايش زبر جد و ياقوت و مرجان ، گياهش زعفران ، خاكش مشك خوشبو، و پايه هايش به زير عرش خداوند استوار است . پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست به پهلوى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) زد و فرمود: على ! اين نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود.
+ نویسنده محمدجواد مهدی زاده در سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:,
|
عذاب زنان
آقا سيدالمظلومين اميرالمومنين حضرت على (ع ) فرمود: يكروز من و سيّده زنان عالم حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) بر حبيب خدا حضرت پيغمبر اسلام (ص ) وارد شديم و آن بزرگوار را در حالى ديديم كه شديدا گريه مى كرد. به آن حضرت عرض كردم : پدر و مادرم فدايت شوند، يارسول اللّه ، چه شده ؟! چه چيزى شما را به گريه درآورده ؟ آن حضرت فرمود: ياعلى شب معراج وقتيكه به آسمان رفتم ، زنان امتم را در عذاب شديد مشاهده كردم . بخاطر آن شدت عذابها گريان و نالان شده ام . حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) فرمود: مگر چه ديديد كه اينقدر متأ ثر و گريان شده ايد؟! حضرت رحمه للعالمين (ص ) فرمود: 1- زنى را ديدم كه بمويش آويزان كرده بودند، در حاليكه مغزش ميجوشيد. 2- زنى را مشاهده كردم كه به زبانش آويزانش كرده بودند، و از حميم جهنم در حلقش مى ريختند. 3- زنى را ديدم كه به دو پستانش آويزانش كرده بودند. 4 زنى را مشاهده كردم كه دست و پايش را بسته اند و مارها و عقربها را بر او مسلط كرده بودند. 5- زنى را ديدم كه گوشت بدنش را با قيچى مى چيدند و مجبورش مى كردند كه آن را بخورد، و آتش از زير آن زبانه مى كشيد. 6- زنى را مشاهده كردم كه به صورت كر و لال و كور است ، در حالى كه در تابوتى از آتش مى باشد و مغز سرش از دماغش خارج مى شود و بدن او به صورت جذام و برص است . 7- زنى را ديدم كه به دو پايش آويزان كرده اند، در حاليكه در تنورى از آتش بود. 8- زنى را مشاهده كردم كه گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسيله مقراضهايى از آتش جدا مى كردند. 9- زنى را ديدم كه صورت و دستهايش آتش گرفته ، در حالى كه روده هايش را مى خورد. 10- زنى را مشاهده كردم كه سرش مثل سر خوك ، و بدنش مثل بدن الاغ و به انواع عذابها شكنجه اش مى دادند. 11- زنى را ديدم كه به صورت سگ بود، و آتش از عقبش خارج مى شد و ملائكه با گرز آهنى از آتش ، بر سر و بدنش مى كوبند. بى بى دو عالم فاطمه زهرا (عليهاالسلام ) فرمودند: اى حبيب من و اى نور چشم من ، اى پدر بزرگوارم به من بفرمائيد كه اين زنان چه عملى داشته اند و به چه جهت به اين عذابها گرفتار شده اند و راه و روششان چه بوده كه پروردگار متعال آنها را به چنين شكنجه هايى مبتلا نموده ؟!
+ نویسنده محمدجواد مهدی زاده در سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:,
|
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
ابو سعيد خدرى مى گويد: ما با عمر بن خطاب در اولين حجى كه در زمان خلافتش كرد، رفتيم وقتى عمر داخل مسجد الحرام شد به حجر الاسود نزديك شد و آن را بوسيد و به آن دست ماليد، آنگاه گفت : من حقا مى دانم كه تو سنگى بيش نيستى نه نفعى از تو ساخته و نه ضررى و اگر من نمى ديدم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تو را مى بوسد و دست به تو مى مالد هر آينه من هيچ گاه تو را نمى بوسيدم و دستهاى خود را به تو نمى سودم در اين حال على (عليه السلام ) فرمود: اى عمر! اين سنگ هر آينه نفع مى دهد و ضرر مى رساند. خداوند تعالى مى فرمايد: و به ياد آور اى پيامبر، آن زمانى كه خداوند ذريه بنى آدم را از پشت هايشان بيرون كشيد و انان را بر خودشان گواه گرفت كه آيا من پروردگار شما نيستم . همه آنها گفتند: آرى . و چون آنان را بر امر توحيد گواه گرفت و آنها اقرار و اعتراف كردند به آنكه خداوند پروردگار آنها است اين عهد و پيمان را بر روى پوست نازكى نوشت و به اين سنگ (حجرالاسود) خورانيد، آگاه باش ، اى عمر اين سنگ سياه دو چشم دارد و يك زبان و دو لب و در روز قيامت گواهى به برخوردها و آمدن هاى مردم به اينجا را مى دهد و اين سنگ امين خداوند عز و جل در اين مكان است . عمر گفت : اى اباالحسن (عليه السلام ) خداوند مرا در جايى كه تو نباشى زنده نگذارد.
+ نویسنده محمدجواد مهدی زاده در سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:,
|
در ميان تمام انبيا، تنها پيامبر اسلامصلى الله عليه و آله است كه جزئيّات تاريخ زندگى او به روشنى ثبت و ضبط شده كه افتخار بزرگى براى مسلمانان به شمار می رود، زيرا زندگى ساير انبيا مدّتى بعد از آن بزرگواران، با تحريفات فراوان و همراه با انواع تهمت ها نوشته شده است.
پيامبر اكرم نزد كسى پاى خود را دراز نمىكرد. با گشاده رويى صحبت می كرد و به همه افراد توجه می فرمود. آنچه در اينجا ذكر می شود از كتاب «بحارالانوار» جلد شانزده و «سيره ابن هشام» و «كُحل البصر» و «تفسير الميزان» جلد ششم و غير آن است.
عبادت پيامبر چون پاسى از شب می گذشت رسول خداصلى الله عليه و آله از بستر برمی خاست و پس از گرفتن وضو و زدن مسواك و تلاوت آياتى چند از قرآن كريم، در گوش هاى به عبادت می پرداخت و اشك مىريخت. بعضى از همسرانش كه او را به اين حال می ديدند می گفتند: تو كه گناهى ندارى چرا اين قدر اشك می ريزى؟ می فرمود: آيا بنده شاكر خدا نباشم؟ امّ سلمه می گويد: شبى پيامبر در خانه من بود، نيمه شب، او را نيافتم به سراغش شتافتم، ديدم در تاريكى ايستاده، دست ها را بلند كرده، اشك می ريزد و مىگويد: خدايا! هرچه نعمت به من داده اى از من مگير، دشمنم را خشنود مكن، به بلاهايى كه مرا از آنها نجات دادى گرفتارم مكن، حتى به اندازه چشم بر هم زدنى مرا به خود وامگذار. به او گفتم پدر و مادرم فدايت شوند، شما كه بخشوده شده اى! فرمود: هيچ كس از خدا بىنياز نيست. حضرت يونس آنى به خودش واگذار شد، در شكم ماهى زندانى شد.